همه می دانیم که چالش بزرگ امروز ایران ریشه های عمیقی در اقتصاد و رفاه عمومی دارد. از همین رو تقریبا همه انتظار نام گذاری سال را متناسب با اقتصاد و یا بهتر بگوییم راه حلی برای باز شدن گره های اقتصادی ایران داشته ایم. سالی که “کاهش تورم و افزایش تولید” نام گرفت.
شاید بهتر باشد قدمی به عقب رفته و به مساله از بالا نگاه کنیم، در اقتصاد کلان، برای سر و سامان دادن به انبوه داده ها و آشفته بازار اقتصادی یک جامعه، چهار اصل و یا چهار معیار معرفی شده است که تنها با رشد همزمان این چهار معیار، توسعه پایدار صورت می گیرد.
اصل اول؛ وجود اشتغال کافی و استفاده صحیح از نیروی انسانی
اصل دوم؛ رشد مداوم اقتصادی و افزایش حجم تولید
اصل سوم؛ تراز بودن پرداخت ها یا به زبان ساده بیشتر بودن صادرات از واردات
و اصل چهارم نیز ثبات اقتصادی میباشد.
سوالی که پیش می آید این است که چرا از بین این چهار اصل، شعار و یا به عبارت دیگر تمرکز دولت در سال پیش رو بر اصل دوم یعنی افزایش تولید استوار باشد؟
شاه کلید ! برای هر مسأله ای یک راه طلایی وجود دارد که علاوه بر توقعی که از آن داریم قدمی بیش به سمت سودی فرا تر بر می دارد. در اقتصاد این شاه کلید را می توان تولید دانست. بیایید با هم قدمی با عینک تولید در دنیای اقتصاد بزنیم.
تاثیر تولید در اصل اول واضح است؛ ارتباط تنگاتنگ تولید و اشتغال، ارتباطی انکار نشدنی و بدیهی است. هر چقدر میزان تولید افزایش پیدا کند نیاز به نیروی انسانی اعم از متخصص و نیروی کار افزایش پیدا کرده و زمینه افزایش اشتغال نیز ایجاد می شود.
اما برای اصل سوم باید کمی عمیق تر نگاه کنیم. ارقامِ صادرات و واردات به ما چه چیزی می گویند؟ اگر به شما بگویم ممکن است واردات کشوری به مراتب بیشتر از صادراتش باشد اما رشد اقتصادی قابل توجهی داشته باشد، باور می کنید؟! حقیقت این است که صرف رقم صادرات اطلاعات کافیای برای تحلیل وضعیت اقتصادی به ما نمی دهد. بلکه نیاز است بدانیم دقیقا چه چیزی صادر شده است؟
مثال ساده اش این است که اگر صادرات شما نفت، مواد معدنی و یا هرگونه مواد اولیه دیگری باشد که به صورت خام فروخته میشود، با وجود اینکه رقم صادرات بیشتر از واردات است، نمیتوان به آینده اقتصادی همچین جامعه ای دلخوش کرد.
از طرف دیگر نیز صرف اینکه رقم واردات بالا باشد دلیل بر شکست اقتصادی نیست، اگر این رقم صرف وارد کردن دانش فنی و یا دستگاه های تولید انبوه و یا حتی مواد اولیه ارزان قیمت شده باشد میتوان حتی گفت که آینده درخشانی در پیش دارید! با افزایش حجم تولید، نیاز های اولیه برطرف شده و صادرات به سمت کالا های غنی تر و واردات به سمت راهکارهایی برای تولید سود بیشتر حرکت می کند.
برای اصل آخر نیز در اقتصاد، مفهوم بدیهیای وجود دارد؛ اگر عرضه افزایش پیدا کند، قیمت کاهش می یابد! با تمام بدیهی بودن این مفهوم گاهی فراموش می شود. با تولید انبوه تر، سود افزایش پیدا کرده و شرایط برای تولیدی با کیفیت بیشتر و یا قیمت کمتر مهیا می شود. این کم شدن قیمت قابل اتکا است و با تداوم پیدا کردن تولید می توان اقتصادی قابل پیشبینی ایجاد کرد.شاه کلید اقتصاد و بسیاری از مشکلات کنونی ما تولید است، این تولید است که میتواند جوانان را شاغل و تورم را مهار کرد، حال سوالی که باقی میماند این است که چطور میخواهیم به این مهم دست پیدا کنیم ؟
علی جسین پور | فعال صنعتی