مقاومت بر محور مردم

هنر مقاومت بیدار کردن دل‌های راکد است

پس از سقوط دولت سوریه توسط گروه‌های تروریستی تحت حمایت آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه، موج گسترده‌ای از تحلیل‌ها روانه فضای مجازی شد؛ تحلیل‌هایی که عمدتاً صحبت از تضعیف جبهه مقاومت می‌کردند و حتی در بعضی، فاتحه آن را هم خواندند! همان‌طور که امام خامنه‌ای فرمودند، این‌ها از معنای مقاومت بی‌خبرند. اساساً تحلیل تحولات جبهه مقاومت با نظامات مادی، هرچند لازم، اما کافی نیست. تحلیلگرانی که جبهه حق را صرفاً در محدوده مرزی، تعداد موشک و تجهیزات پیشرفته ببینند، از همان ابتدا در پازل اشتباهی بازی کرده‌اند. هشت سال دفاع مقدس مصداق بارز این نکته است؛ دورانی که شیرمردان ایرانی نشان دادند که پیروزی نه در تعداد تانک و ادوات جنگی، بلکه در ایمان و هدف مقدسشان است.

همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «جبهه مقاومت یک سخت‌افزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد». مقاومت امری فطری است؛ مقاومت در برابر ظلم، در برابر زورگویی و در برابر استکبار. مقاومت امری درونی است و به همین جهت است که قلب‌های حقیقت‌طلب را از سواحل گرم رژیم صهیونیستی و در میان پیک‌های سرخ شراب، به اعتراضات ضد رژیم صهیونیستی می‌کشاند. اساساً هنر مقاومت بیدار کردن دل‌های راکد است؛ مقاومتی که نه بر اساس ابزارهای تولید و سرمایه و ادوات جنگی، بلکه بر اساس دگرگونی است که در درون انسان به وجود می‌آید. مفهوم صدور انقلاب اسلامی از این دگرگونی نشأت می‌گیرد؛ جایی که گسترش تفکر و به حرکت درآوردن انسان‌های راکد عامل پیروزی است، نه افزایش قلمرو و تحمیل تلفات بیشتر به دشمن. آن تحلیلگران بی‌خبر از معنای مقاومت وقتی این نکته را درک کردند، تازه متوجه می‌شوند که باید با چیزی غیر از نظامات مادی به میدان و جبهه مقاومت نگاه کنند. آن زمان است که می‌فهمند مقاومت ذاتاً مردم‌سالار و مردم‌محور است. در مقاومتی که مردم سالار و مردم محور است، مفاهیمی مانند پراکسی یا نیروی نیابتی جایی ندارد و گزاره‌هایی مانند «نیروهای نیابتی فلان کشور» کاملاً رد می‌شود. در واقع هیچ کدام از کشورهای جبهه مقاومت به نیابت از یکدیگر مبارزه نمی‌کنند، بلکه این ایمان، باور و هدف نهایی آن‌هاست که وجه اشتراکی شده و آن‌ها را دور هم جمع می‌کند. در چنین مقاومتی است که مفاهیمی مانند بسیج مردمی، حزب‌الله و حشد الشعبی معنا پیدا می‌کند.

لازمه مردم‌محور بودن چنین مقاومتی، نقش دادن به آن‌هاست. در مقاومت مردم‌سالار، مردم مشارکت دارند، سازماندهی می‌شوند و هر کدام نقشی را بر عهده می‌گیرند. مردم موتور حرکت مقاومت هستند، لذا آن‌ها مانع نیستند بلکه فرصتند. محدود نه، بلکه حمایت می‌شوند. وقتی چنین مردمی که آن دگرگونی و بیداری در آن‌ها ایجاد شده دور هم جمع می‌شوند، جامعه‌ای، نه لزوماً در قالب کشور، می‌سازند که مناسباتش متفاوت و عمیق است، همگی در راستای هدف است، توحیدی است. چنین جامعه‌ای که شکل گرفت، می‌تواند طوفان‌الاقصی‌هایی رقم بزند که تمام سیستم‌های امنیتی جهان انگشت به دهان بمانند؛ مانند حماس، می‌تواند دلیرانه مقابل کشتی ابرقدرت‌های دنیا بایستد؛ مانند انصارالله یا می‌تواند به سمت یک کشور اتمی که تحت حمایت چند کشور اتمی دیگر است، موشک پرتاب کند؛ مثل حزب‌الله. چنین جامعه‌ای می‌تواند ادامه دهد حتی وقتی که رهبرانش شهید شوند؛ زیرا قدرت اصلی در دست مردم است نه در دست رهبران. شک نکنید، همان‌طور که امام خامنه‌ای فرمودند: «مناطق تصرف شده سوریه به دست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد». این وعده امام جامعه است. جوانان سوری، حماس‌ها، انصارالله‌ها و حزب‌الله‌ها تشکیل خواهند داد، غوغا به پا خواهند کرد و سوریه را پس خواهند گرفت.

در میان ۵۰ هزار شهید فلسطینی و خانه‌های خراب لبنان، اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، صحنه‌های عجیبی مشاهده می‌کنیم. پسران و دخترانی که شب را در بارهای محله‌های پایین‌شهر گذرانده بودند، حالا پس از دانشگاهشان در صف معترضین به نسل‌کشی در غزه هستند. عجیب نیست؟! این‌ها همان قلب‌های حقیقت‌طلب هستند که عنصر مقاومت در برابر ظلم، در وجودشان بیدار شده و آن‌ها را به حرکت درآورده تا در برابر استکبار بایستند. این یعنی پیروزی، این یعنی صدور انقلاب! به حول قوه الهی، همان‌طور که رهبر حکیممان فرمودند: «گستره مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت».

 

نویسنده: سید علیرضا موسوی